گزارش ایسنا علوم پزشکی تهران از تجربیات و دیدگاههای چهار پزشک درباره مهاجرت فارغ التحصیلان پزشکی
چرا پزشکان مهاجرت می کنند؟
ایسنا علوم پزشکی تهران – ماندن یا نماندن؟ مساله این است… . خروج نخبگان از کشور با مکانیسم دافعه داخل و جاذبه خارج اتفاق میافتد. برخی آمارها گواهی میدهد این مکانیسم با شتاب بیشتری حرکت میکند اما در مقابل هم آمارهایی هم وجود دارد که مدعی است از میزان خروج نخبگان از کشور کاسته شده است.
صندوق بینالمللی پول سال ۲۰۰۹ در گزارشی اعلام کرده بود که ایران از نظر مهاجرت نخبگان، از بین ۹۱ کشور در حال توسعه یا توسعه نیافته جهان، رتبه نخست را دارد. به گفته این صندوق سالانه ۱۵۰ تا ۱۸۰هزار نفر از ایرانیهای تحصیل کرده برای خروج از ایران اقدام میکنند که معادل خروج ۱۵۰ میلیارد دلار سرمایه کشور است.
مجله اکونومیست هم مدعی است که از اختراعات ایرانیها در سالهای ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۲، ۹۶ درصد آنها توسط توسط ایرانیهای خارج از کشور به ثبت رسیده است.
آمار سورنا ستاری معاون علمی و فناوری رئیس جمهور نیز در سوی دیگر ماجراست. ستاری فروردین دو سال پیش در مصاحبهای گفته بود: «در ابتدای انقلاب ۱۷۰ هزار دانشجو در داخل ایران و ۱۰۰ هزار دانشجو خارج کشور داشتیم؛ یعنی بیشتر از ۳۰ درصد دانشجویان ایرانی در خارج کشور تحصیل میکردند … ما در این سالها مثلاً بین ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵ کل مهاجرتی که داشتهایم ۱۳۵ هزار نفر بودهاست؛ یعنی متوسط زیر ۳۰ هزار نفر در سال این کل مهاجرت است؛ یعنی خانواده شامل جوان، بچه و پدر و مادر که بخشی از اینها دانشجو هستند.»
از سوی دیگر گفته میشود سالانه ۷۰۰ پزشک از کشور خارج میشوند. در همین زمینه کانون مطالعات اجتماعی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران سلسله گفتوگوهایی با عنوان Medu Talk با فارغالتحصیلان و اساتید مختلف رشتههای علوم پزشکی ترتیب داده و در آن به علل و زمینههای مهاجرت پزشکان پرداخته است. این افراد در گفتوگوهای خود از داستان، تجربه یا دیدگاه خود درباره مهاجرت روایت میکنند. در ادامه روایت چند نفر از شرکت کنندگان در این برنامه را میخوانیم.
دکتر محمد لسان پزشکی؛ دانشجویی که میخواست اعتکاف کند اما از کانادا و آمریکا سردرآورد
«دوست دارم به شماره تلفنی که روی میز اتاقم در ایران است زنگ بزنم و از او تشکر کنم.» تمام داستان مهاجرتش در این جمله خلاصه میشود؛ او فقط میخواست خادم مسجد دانشگاه تهران شود اما ناگهان از کانادا و آمریکا سر درآورد. دکتر محمد لسان پزشکی ورودی مهر ۸۵ دانشگاه علوم پزشکی تهران است. چهار سال پیش زندگی، درس و کارش را از کشور خارج کرد و یک سال و نیم در کانادا و دو سال و نیم دیگر را در آمریکا سپری کرده است. او حالا رزیدنت روانپزشکی در دانشگاه اوهایو آمریکا است.
زمانی که او پایش را به دانشگاه علوم پزشکی تهران گذاشت فکرش را نمیکرد که روزی از سرزمین مادری اش خداحافظی کند. خودش میگوید: «آن موقع ایده رفتن برایم مثل خیانت به کشور بود» اما رفته رفته این ایده برایش کمرنگ شد تا آنکه رنگ باخت.
دکتر لسان پزشکی داستان ترک وطن را اینگونه روایت میکند: «من عضو انجمن اسلامی دانشکده پزشکی بودم. یک سال و چند ماه هم در شورای مرکزی دانشگاه تهران بودم. اما یک سری اتفاقات افتاد که مجبور شدم از انجمن استعفا دهم و بیرون بیایم. نهادهای بیرون دانشگاه فشارهایی آوردند.»
دوست دارم یک روز به آن شماره زنگ بزنم و از او تشکر کنم
آنگونه که دکتر لسان پزشکی تعریف میکند میتوان استنباط کرد که داستان خروج او از انجمن اسلامی دانشگاه و خروج از کشور به یک شکل اتفاق افتاده: «از سال ۸۶ اعتکاف میرفتم. هر سال به مسجد دانشگاه تهران میرفتیم. فضای خاصی بود که من آن را دیگر در هیچ جایی تجربه نکردم. سه سال به عنوان معتکف به مسجد دانشگاه رفتم. اما سال چهارم با خودم گفتم این بار به عنوان خادم بروم. به نظرم میآمد که خادم مسجد خیلی خاص بود. دوست داشتم آن را تجربه کنم. آنقدر مسجد دانشگاه رفته بودم که مسئولش من را میشناخت.»
و در ادامه میگوید: «همراه با دوستانم ثبت نام کردم. اما دو روز بعد به من زنگ زدند و گفتند که جا نداریم. باورم نشد … به من گفتند پر شده و به دوستانتان هم بگویید برای آنها هم جا نیست. گفتند به عنوان معتکف میتوانید بیایید اما به عنوان خادم نه. فهمیدم تشکل دیگر دانشگاه تشخیص داده بود که ما صلاحیت نداریم و به دروغ به ما گفته جا نیست.»
دکتر لسان پزشکی برای پیگیری به نهاد نمایندگی رهبری مراجعه میکند. دفتر نمایندگی نهاد رهبری شماره فرد مسئول کار را به او میدهد. او ادامه میدهد: «شماره ای به من دادند که با او تماس بگیرم اما من به او زنگ نزدم. آن شماره همین حالا هم روی میز اتاقم در ایران است. آن لحظه به این نتیجه رسیدم که اگر بخواهم کاری کنم که فکر میکنم مفید است، نمیگذارند و افراد بالادستی آنها همکاری نمیکنند.»
آن گونه که دکتر لسان پزشکی روایت میکند گرفتن شماره فرد مسئول اعتکاف همانا و به نتیجهگیری رسیدن برای خروج از کشور همانا: «به این نتیجه رسیدم که نمیخواهم داخل ایران ادامه تحصیل دهم. من آدم عجیبی و غریبی نبودم و کاملا در چهارچوب قانون کار میکردم. از فعالیتهای سیاسیام پشیمان نیستم و فکر نمیکنم که وقت تلف کردن بوده! اما دوست دارم یک روز به آن شماره زنگ بزنم و به خاطر کاری که با من کرد از او تشکر کنم. هرچند ممکن است یادش نیاید.» (شرح کامل ماجرای مهاجرت دکتر لسان پزشکی را از اینجا بخوانید)
دکتر لسان پزشکی وقتی با این پرسش مواجه میشود که آیا به بازگشت به وطن فکر میکند یا نه میگوید: «به برگشتن فکر کرده ام اما تصمیمی نگرفتهام» و ادامه میدهد: «الان با آن چیزی که موقع دانشجویی بودم از نظر اعتقادی، سیاسی و … خیلی فرق دارم. یک سری مفاهیم مثل وطن و … برایم تغییر کرده و فکر میکنم اگر قرار باشد به کسی خدمت کنم این خدمت میتواند به هرکسی باشد.»
دکتر سید روح الله میری؛ به دیدار رهبری رفتیم؛ کسی که شرایط را گل و بلبل توصیف میکرد در کشور نیست اما من که معترض بودم، ماندم
دکتر سید روح الله میری، فوق تخصص جراحی انکولوژی دیگر مهمانی بود که به دعوت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران در برنامه Medu Talk حاضر شده بود. ایشان معاون دانشجویی فرهنگی دانشکده پزشکی و عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران است که از سال ۱۳۷۷ به عنوان دانشجو وارد این دانشگاه شده است. او هم مثل خیلی از پزشکان دیگر فرصت مهاجرت را داشته اما دست به این کار نزده است. میگوید ریشه اش در این خاک است.
این عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران داستانی از دوران دانشجویی و دیدارش با رهبری تعرف میکند و میگوید: «سال ۱۳۸۳ جزو ۱۰۰ دانشجوی برتر کشور شدیم و با رهبری دیداری داشتیم. من در آن دیدار حرفهای انتقادی زدم. اما مجری مراسم که از دانشگاه تهران بود، شرایط کشور را خوب میدانست و همه چیز را گل و بلبل توصیف میکرد. ایده تشکیل بنیاد نخبگان آنجا شکل گرفت و ما و چند نفر دیگر از دانشجویان استارت آن را زدیم. اما حالا که نگاه میکنم میبینم ۸۰ درصد آن گروه در کشور نیستند. حتی مجری مراسم که وضع کشور را خیلی خوب میدانست ایران نیست. اما من که خیلی معترض بودم داخل کشور هستم.»
معاون دانشجویی فرهنگی دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه میدهد: «وقتی مشکلات عدیده فرهنگی اقتصادی و … مردم را میبینم میپرسم مردم را چه کار کنیم؟ آنها را رها کنیم و برویم؟ آدم حتی اگر از کشور میرود باید دست کم برای این کشور کاری انجام دهد و مفید واقع شود، نه اینکه برود و دیگر برنگردد. درست است که تلاش خودم بوده اما از پول بیتالمال استفاده کرده ام. اگر کسی میخواهد برود باید مثلا بعد از پایان دوره عمومی این کار را انجام دهد.»
دکتر میری آمارهای صندوق بینالمللی پول از مهاجرت نخبگان را ناراحتکننده، تکان دهنده و بسیار خطرناک میداند و میگوید: «این از سرقت دکل نفتی برای کشور مضرتر است. اصلا نمیتوان جلوی مهاجرت را گرفت یا آن را متوقف کرد. اما میتوان میزان آن را کم کرد.»
دکتر امیرحسین تکیان؛ تحصیل سیاستگذاری سلامت در مهد این رشته
پزشک دیگر مهمان برنامه Medu Talk جهاد دانشگاهی علم پزشکی تهران دکتر امیرحسین تکیان، استاد تمام و مدیرگروه سلامت جهانی و سیاستگذاری دانشکده بهداشت دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او از سالهای ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۲ در انگلستان مشغول به ادامه تحصیل و کار بوده است.
پیش از آن، هنگامی که در تهران بود همزمان با رشته پزشکی در مقطع کارشناسی ارشد منابع انسانی تحصیل میکرد. دوران خدمت سربازیاش را در وزارت بهداشت گذراند. آنجا به واسطه ورود یک هیات خارجی به ایران با رشته سیاستگذاری سلامت آشنا و به ادامه تحصیل در این مسیر علاقهمند شد. آن زمان این رشته تحصیلی هنوز به ایران نیامده بود و دکتر تکیان همراه با همسر پزشکش راهی انگلستان شد تا هردو تحصیل کنند و به کار مشغول شوند. او پس از ادامه تحصیل در رشته سیاستگذاری در مهد این کشور سرانجام در اواخر سال ۲۰۱۲ میلادی به کشور بازگشت و پس از چند ماه در فرهنگستان علوم پزشکی، وزارت بهداشت و دانشگاه علوم پزشکی تهران مشغول شد.
دکتر تکیان از مهاجرت خود به انگلستان اینگونه روایت میکند: «ماه ژانویه که از ایران خارج شدیم هوا خیلی سرد بود، بورسیه هم نبودیم و باید خانه کوچکی میگرفتیم. تا مدتی با همسرم مدام میگفتیم که واقعا چرا آمدیم؟ از ابتدا دنبال این بودیم که درس بخوانیم و برگردیم. سرما را پشت سر گذاشتیم و رفته رفته به شرایط عادت کردیم. سال دوم پسرمان امیرعلی به دنیا آمد که تغییر بزرگی برای ما بود.»
از اینکه به کشورم برگشتم خوشحالم
او ادامه میدهد: «به تدریج کار پیدا کردیم. زندگی مان بهتر میچرخید و من به تدریج تصمیم گرفتم که نمیخواهم به ایران برگردم چون هردویمان موقعیت خوبی داشتیم تا آنکه پسرم به سن سه چهار سالگی رسید. در انگلیس بچه ها از پنج سالگی به دبستان میروند. دیدم اگر بچه من کلاس اول را آنجا برود بازگشت خیلی سخت است و فرهنگ آنجا را به خود میگیرد. بدون تعارف بگویم؛ مدارس آنجا مدارس خیلی خوبی هستند. لندن بسیار شهر جالبی است و دروازه تمدن هاست.»
دکتر تکیان با بیان دومین دلیل خود برای بازگشت به کشور میگوید: با خودم فکر کردم اگر دو سه سال دیگر بمانم استاد تمام میشوم و با این پول و گرنت دلم را خوش میکنم که کلی دانشجوی ایرانی ساپورت کرده و به کشورم هم خدمت کردهام. اما کشورم این رشته را ندارد. شاید من بتوانم به کشورم خدمت کنم. ضمن اینکه در آستانه بازنشستگی ممکن است پسرم از من بپرسد چرا برای کمک به کشورت برنگشتی؟»
او ادامه میدهد: «وقتی برگشتم و استخدام شدم با یوروی سال ۹۲، حقوقم هزار و ۲۰۰ یورو و هزینه های آن موقعام همینقدر بود. استادیار پایه سه بودم. اما الان با وجود آنکه خیلی پیشرفت کردهام و استاد تمام شدهام و حق مدیریت میگیرم ۸۰۰ یورو درآمد دارم و هزینههایم دوهزار یوروست. اما احساس میکنم کاری که میکنم به بهبود سلامت مردم کمک میکند. به هرحال هرکسی اولویتهایی دارد. فرزند من چند ماه پیش پدربزرگش را از دست داد. احساس میکنم اگر برنگشته بودم او هشت سال کمتر پدربزرگش را دیده بود.» (شرح کامل ماجرای مهاجرت و بازگشت دکتر تکیان را از اینجا بخوانید)
رزیدنتها با ۳۰ سال سن دو سه میلیون تومان درآمد دارند
دکتر تکیان دلیل دیگر بازنگشتن مهاجران به کشور را جایگاه شغلی پزشکان در ایران میخواند و برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمد نجومی دارند معتقد است: «فرد در آستانه ۳۰ سالگی حقوق رزیدنتیاش دو سه میلیون تومان است. اما درآمد رزیدنتی در کشورهای دیگر به اندازهای هست که متخصصین میتوانند با آن راحت زندگی کنند. برای همین در دانشگاه علوم پزشکی تهران صندلیهای خوب رزیدنتی خالی میماند. برخلاف اینکه گفته میشود پزشکان درآمدهای نجومی دارند شاهد این هستم که درصد بسیار کمی از آنها اینگونه هستند.»
بیشتر بخوانید: طرح پیش روی دانشگاه علوم پزشکی تهران برای کارمند شدن رزیدنتها
دکتر فواد تقدیری؛ دارنده مدال طلای المپیاد کشوری و مدال نقره المپیاد جهانی
دکتر فواد تقدیری چهارمین فردی است که به گفت وگوی Medu Talk نشسته است. داستان زندگی او هم در نوع خود جالب است؛ تقدیری بدون کنکور به دانشگاه علوم پزشکی تهران آمد و از خدمت سربازی و طرح نیز معاف شد. دلیل همه اینها کسب مدال طلای المپیاد کشوری و مدال نقره المپیاد جهانی بود.
دکتر تقدیری دوره دبیرستانش را در همدان گذراند. علاقهاش به شیمی او را در راه المپیادهای کشوری و جهانی انداخت. بعد از المپیاد به تهران آمد. علاقهاش به شیمی آنقدر بود که در دوراهی انتخاب بین پزشکی و شیمی قرار گرفت. در نهایت سال ۱۳۸۴ با این هدف وارد دانشگاه علوم پزشکی تهران شد که شیمی را هم به موازات رشته پزشکی ادامه دهد. به این ترتیب او علاوه بر دانشگاه علوم پزشکی تهران در دانشگاه پیام نور در رشته شیمی ثبت نام کرد. اما آنچنان که خود میگوید بعد از پاس کردن ۹۰ واحد با او تماس میگیرند که تحصیل دو رشته همزمان قانونی نیست. او به ناچار و علی رغم میل باطنی اش مجبور به ترک تحصیل شیمی میشود. این بی توجهی به دارنده مدال جهانی پس از ورود به دانشگاه از جمله نکاتی است که از خاطر او پاک نمی شود. او که همراه با خانوادهاش اقامت کشور کانادا داشت پس از پایان دوره پزشکی در سال ۲۰۱۵ برای زندگی به این کشور میرود. دکتر تقدیری پس از پایان دوره مسترز در دانشگاه تورنتو ، به کار تحقیقات ادامه داد و سال ۲۰۱۹ برای رزیدنتی (تخصصص پزشکی) اقدام کرد. او اکنون سال دوم رزیدنتی نورولوژی است.
او میگوید: «همیشه از زمان دبیرستان دوست داشتم بروم جای جدید را تجربه کنم. از همان زمان المپیاد صحبت های مهاجرت بسیار زیاد بود. پزشکی را که شروع کردم بیشتر به آن فکر میکردم. در همان دوران به خاطر اقامت خانوادگی در کانادا چند بار به کانادا آمده بودم و شرایط اینجا را دیده بودم. با دوستانم هم که جلوتر از من بودند و به آمریکا و کانادا رفته بودند بیشتر حرف زدم و به همین صورت مهاجرت جدیتر و جدیتر شد. هیچ وقت به این فکر نکردم که رزیدنتی را در ایران بخوانم.»
این رزیدنت نورولوژی، کشوری که در آن زندگی میکند را اینگونه توصیف میکند: «از نقاط مثبت تورنتو این است که آدمهایی از همه جای دنیا با فرهنگها و زبان های مختلف وجود دارد. اکثریت مردم، اینجا متولد نشده اند و زبان اولشان انگلیسی نیست؛ به این ترتیب کسی اینجا احساس شهروند درجه دوم بودن ندارد.»
او درباره اینکه چه چیزهایی باعث میشود فارغ التحصیلانی که مهاجرت کرده اند به کشورشان برگردند میگوید: «به نظرم بیشترین چیزی که میتواند باعث برگشتن شود، فراهم بودن شرایط کاری و زندگی مطلوب است. اینکه آدم بتواند پیش بینی کند و برنامهریزی کند که در پنج سال آینده میخواهد چه کند؟ اما پیشبینی کردن چنین چیزی در ایران خیلی سخت است. اگر این پیش بینی ممکن بود، این احتمال وجود داشت که با خودت بگویی حالا که خانواده من در ایران هستند حاضرم با درآمد کمتری کار کنم اما کنار آنها باشم. با این وجود وقتی همین هم قابل پیش بینی نباشد، عاملی میشود که نمیگذارد آدمها برگردند.»
این رزیدنت نورولوژی به افرادی که مایل به مهاجرت هستند توصیه میکند که پیش از هرچیز باید مراقب باشند بر اساس خواسته دیگران عمل نکنند. به قول او «در مسیری که خانواده یا جامعه شما را هل میدهد حرکت نکنید. باید بایستید و ببینید که کاری که دارید انجام میدهید همان چیزی است که میخواستید یا نه؟خانواده، دوستان، دانشگاه و … روی یک سری چیزها ارزش میگذارند و آدم فکر میکند اگر این کارها را نکند.»
گفتنی است سلسله برنامه های Medu Talk به همت کانون مطالعات اجتماعی معاونت فرهنگی سازمان جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران به صورت برنامه زنده اینستاگرامی، شنبه ها و یکشنبه ها ساعت ۲۱ شب از صفحه “جوانه جهاد” پخش می شود و حضور برای عموم مخاطبین آزاد است.
نظر شما :