در نشست «نسل جدید ایرانیان» مطرح شد؛

دکتر رحمانی: «تبعیض» شاه کلید فهم جنبش های اعتراضی است/ نسل حاکم «انسداد نسلی» ایجاد کرده است/ نسل جدید زندگی را عادی می خواهد/ دکتر مهدیار: مشکل اصلی «صورت بندی» غیر واقعی از جامعه است / تصویر سازی نادرست از حاکمیت آسیب زاست/ مهم ترین مطالبه نسل جدید «ب

۲۸ آبان ۱۴۰۱ | ۱۱:۲۲ کد : ۵۰۹۴۰ فرهنگی تاپ خبر
دکتر رحمانی: «تبعیض» شاه کلید فهم جنبش های اعتراضی است/ نسل حاکم «انسداد نسلی» ایجاد کرده است/ نسل جدید زندگی را عادی می خواهد/  دکتر مهدیار: مشکل اصلی «صورت بندی» غیر واقعی از جامعه است / تصویر سازی نادرست از حاکمیت آسیب زاست/ مهم ترین مطالبه نسل جدید «ب

نشست «نسل جدید ایرانیان» با حضور «دکتر جبار رحمانی» انسان شناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی و «دکتر میثم مهدیار» جامعه شناس و عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی به همت معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران و معاونت دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی تهران در تالار دانشجو دانشکده پزشکی دانشگاه تهران برگزار شد و «ریشه اعتراضات اخیر» و «بیم ها و امیدهای دانشجویان امروز و نسل جدید» مورد نقد و بررسی قرار گرفت.

دکتر رحمانی: حاکمیت فهم درستی از ریشه ها و دلایل اعتراضات ندارد

به گزارش روابط عمومی جهاد دانشگاهی علوم پزشکی تهران، دکتر جبار رحمانی با اشاره به اعتراض‌ها در دهه های گذشته گفت: در گذشته مجموعه جنبش های اعتراضی داشته ایم، شورش قزوین و شورش دهه ۷۰ مشهد اولین جنبش های پسا انقلابی بود و بعد داستان هایی که سال ۷۸ در کوی دانشگاه رخ داد و حوادث سال ۸۸ و در نهایت در دهه ۹۰ و سال جاری که شاهد چندین جنبش اعتراضی بوده‌ایم؛ بنابراین با مجموعه ای از اعتراضات روبرو هستیم که همه از یک جنس نیستند، اما همگی این جنبش ها یک وجه اعتراضی و خواسته هایی داشتند.

وی افزود: همیشه با شروع اعتراضات مجموعه ای از نشست های خصوصی و عمومی برگزار می شود و ایده تکراری اختصاص مکانی‌های مشخصی برای اعتراضات با هدف خالی کردن هیجان معترضان مطرح می شود، گویی اعتراض‌ها به صورت موقتی است. اما نکته مهم این است که در جنبش های اعتراضی در نهایت اتفاق خاصی نمی افتد. در گزارشی آمده بود در پی اعتراضاتی که در گذشته رخ داده همیشه یک موج گرانی در جامعه اتفاق افتاده است و در واقع مردم نه تنها چیزی به دست نمی آورند بلکه از لحاظ اقتصادی بازنده نیز هستند. برخی از مواجهه گران می گویند که باید اعتراضات یکباره سرکوب شود و برخی دیگر معتقدند که باید با معترضان صحبت کرد و مطالبه آنان را پرسید. به نظر من این جهت پرسش به سمت اعتراض گران اشتباه نیست، اما تمام ماجرا هم نیست؛ چرا که حاکمیت فهم درستی از ریشه ها و دلایل این اعتراضات ندارد.

دکتر رحمانی درباره تفاوت نسل ها، اظهار کرد: در بیشتر مطالعات مساله ای به نام نسل مطرح شده و این نسل ها را به دوره های متفاوت تقسیم بندی می کند و منطق های متفاوتی دارد. مطالعات نشان داده که نسل ها متفاوت هستند، نسل های امروز دیگر شباهتی با نسل‌های گذشته ندارند و ما با مساله‌ای به نام تفاوت نسل ها مواجه هستیم، نکته دیگر اینکه ما در جامعه با تعامل نسلی مواجهه هستیم. از طرفی این تفاوت نسل ها به تعارض نسل ها کشیده نشده است. در میان نسل های جدیدتر یا نسل دهه هفتاد به بعد، شبکه های اجتماعی و اینترنت اهمیت فوق العاده ای پیدا کرده است. اینترنت و موبایل هوشمند به ابزار مهم زندگی این نسل تبدیل شده است. امروز اینترنت به رکن اصلی مصرف فرهنگی بیش از ۹۰ درصد دانشجویان و دانش آموزان بدل شده است.

چالش اصلی «تعارض، تضاد و نفهمیدن نسل جدید» از سوی حاکمیت است

عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی با بیان اینکه محیط های زندگی نسل جدید متفاوت شده و خانواده‌ها دیگر هرمی نیستند و به اصطلاح دیگر پدر سالاری در خانواده ها نیست و فرزندان در خانواده های دموکراتیک تر زندگی می کنند، گفت: عمده مطالعات به تحولات درون نسلی چندان توجه نکردند. در صورتی که ما با یک روند دائمی و مستمر تغییر در درون یک نسل و بین نسل ها مواجهه هستیم که این تغییرات دیده نمی شود. همه مطالعات هشدار می دهند و می گویند که حکومت، سیاستگذاری متناسب با مطالبات این نسل ها را ندارد و نکته اصلی چالش تفاوت های نسلی با سیاست است. چالش اصلی که تعارض و تضاد و نفهمیدن نسل هست، آنجاست که مطالعات نشان می دهد یک نفهمیدن و نخواستن و عدم مفاهمه و گفت وگو و شکاف وجود دارد.

«تبعیض» شاه کلید فهم محتوای جنبش های اعتراضی در ایران است

دکتر رحمانی ادامه داد: از لحاظ جمعیتی نسل انقلابی سال ۵۷ زیر ۶ درصد جامعه فعلی را تشکیل می‌دهد، نسل جدید حدود ۲۰ میلیون و متولدین دهه ۶۰ یا میانسالان بالغ بر ۶۰ میلیون نفر هستند. تمام جنبش ها در چهار دهه اخیر آرمان های مدرن دارند و به سمت مطالبه دموکراسی تمایل داشته اند و دغدغه اصلی آنان رفع تبعیض در زمینه های مختلف است. عمدتاً شاه کلید فهم محتوای جنبش های اعتراضی در ایران مساله تبعیض است. زمینه اصلی جنبش ها در ارزش ها قابل فهم است؛ ارزش هایی در عرصه های قومی، زنان، مناسبات جهانی، اقتصاد نوین و دموکراسی خواهی و… نکته جالب اینکه وجه غالب یا المان اصلی در همه جنبش های اعتراضی پرهیز از خشونت است و در واقع یک نوع نافرمانی مدنی که لزوماً اسلحه به دست نگرفتند.

این انسان شناس افزود: جنبش های اعتراضی بسترهای مختلفی دارند، جنبش های اعتراضی در دهه ۷۰ بسیار سیاسی بودند و تلاش کردند تبعیض سیاسی وجود نداشته باشد و سهمی به نسل جدید داده شود. در دهه ۹۰ مسایل اقتصادی بسیار آزاردهنده بود و جنبش های اعتراضی سعی کردند بحران اقتصادی را به چالش بکشند. جنبش های اخیر هم که در ابتدای دهه ۱۴۰۰ رخ داد، به تعبیری فرهنگی و به تعبیر دیگری تمام زندگی است.

علل اعتراضات اخیر «تمام ابعاد زندگی» است

دکتر رحمانی با اشاره به اینکه تاکنون از منظر رسمی جنبش‌ها هیچ موفقیتی نداشتند و به صورت غیر رسمی امتیازاتی به آنان داده شد تا آرام شوند و در حقیقت قدرت در تمام جنبش ها هیچ امتیازی نداده، گفت: نکته کلیدی اینکه جنبش اعتراضی اخیر به مسایلی از جمله ازدواج، اقتصاد، سیاست و… قابل تقلیل نیست، یک مساله جامع الاطراف است و همه مسایل و شکاف ها از جمله جنسیت، قومیت، اقتصاد، سیاست در این جنبش دیده می شود. در جنبش اخیر از یک سو تبعیض در زیرساخت ها و ساختارها را می بینیم، از یک سو تبعیض و نا مشروع جلوه دادن یکسری سبک های زندگی را می بینیم و از سوی دیگر این ایده‌ای که چشم اندازی وجود ندارد و ما ایران را پس می گیریم، کاملا مشهود است. در نهایت ما با یک جنبش تمامیت گرایانه ای مواجه هستیم که کل ابعاد زندگی را در بر می‌گیرد اما باز همان قاعده تکرار می شود و با توجه به نوع مواجهه با این جنبش ها، قطعاً این جنبش نیز به نتیجه ای نخواهد رسید.

بیش از ۹۰ درصد جامعه به این باور رسیده‌اند که امیدی به آینده وجود ندارد

 

وی افزود: پژوهش ها نشان می‌دهد بیش از ۹۰ درصد جامعه به این باور رسیده‌اند که امیدی به آینده وجود ندارد و وضعیت مدیریت جامعه رو به بهبود نیست. جنبش فعلی به تعبیری جنبش فراگیری است، سنین مختلفی در میان معترضان حضور دارند، تمام قشربندی های جامعه فارغ از قوم، نژاد و زبان در یک تقاطعی در حال وصل شدن به هم هستند. به عبارتی بخشی از جامعه به این اجماع نزدیک شدند که «من در این وضعیت دچار تنگنا در زندگی شدم و امیدی به آینده این زندگی ندارم.»

نکته اصلی اینکه در این بحث ها همیشه طرف سوال و اتهام و محاکمه «مردم» هستند و اصولاً کسی به نسل حاکمان توجه نمی کند که این نسل چه کسانی هستند و به دنبال چه هستند؟ برخی از این افراد تقریباً از دهه ۶۰ تا به امروز ثابت هستند و همچنان در سیستم حضور دارند. کسی در این مورد صحبت نمی کند و جزء حوزه های ممنوعه پژوهش هستند.

نهاد قدرت در ایران «پاسخگو» نیست

دکتر رحمانی ادامه داد: مساله دیگر اینکه در ایران بحران ها مسئول ندارند و در نتیجه پاسخ نهایی هم دریافت نمی شود. یک اتفاقی رخ می دهد، اصولاً مسئول مشخص و پاسخگویی وجود ندارد. به عنوان مثال بنزین گران شد و در نتیجه اعتراضات بیش از هزار نفر کشته شدند، مسئول چه کسی است؟ کرونا شیوع پیدا کرد و چندین ماه به دلیل تأخیر در واردات واکسن، چندین هزار نفر جان باختند، مسئول چه کسی است؟ قدرت در موقعیتی قرار دارد که پاسخ نمی دهد، مسئولیتی هم متوجه خود نمی داند و تصمیم هم می گیرد. به نظرم یکی از چالش های اصلی که جنبش های اعتراضی به بار نمی نشیند و فقط هزینه اجتماعی و شکاف اعتراضی را بالا می برند به این دلیل است که قدرت هیچ پاسخی نمی‌دهد.

طبقه حاکم «انسداد نسلی» ایجاد کرده است

دکتر رحمانی گفت: هر چه جلوتر می آییم گستره اعتراضات بیشتر می شود و عدم پاسخگویی از نهادهای حاکمیتی نیز بیشتر می شود! در نتیجه تنگناها بیشتر و بیشتر می شود. مساله اصلی این است که در این وضعیت داده ها نشان می دهد که ما با یک بحران نسلی رو به رو شدیم که نام آن را انسداد نسلی می گذارم. بدین معنا که طبقه حاکم یک انسداد نسلی ایجاد کرده که قابل گفت وگو و مذاکره نیست و عقب نشینی هم نمی کند! به نظر من طرح این پرسش که «این نسل چه می گویند و چه خواسته ای دارند؟» به نوعی انحراف از مسیر اصلی است، مردم یک زندگی عادی می خواهند. پرسش اصلی را باید از نسل حاکمان داشت، نسلی که دچار انسداد و بن بست شدند، قدرت را در دست دارند و در قبال کار و تصمیمی که می گیرند پاسخگو نیستند. اگر پرسش به سمت نسل حاکمان چرخش کند، راهگشاتر خواهد بود.

دکتر مهدیار: مسببان وضعیت امروز، طلبکار شدند!

در ادامه این نشست دکتر مهدیار به ایراد سخنرانی پرداخت و گفت: دکتر رحمانی در گفتار و ارایه نظر خود تصویر درستی از مهم ترین مساله ما را بازنمایی کردند. همین آشفتگی در گفتار، پراکندگی و کل گویی ها و تکرار حرف هایی که خودشان بارها خلاف آن عمل کردند. تصویری از جامعه و مردم و نسل ارایه می دهند و در نهایت نوک پیکان به سمت حاکمیت قرار می گیرد. یکی از مشکلات ما این است که کسانی که در مسند قدرت و تصمیم گیر بودند و پاسخگو عملکرد خود نیستند، در نهایت طلبکار می شوند.

وی با اشاره به اینکه توجه ویژه به مطالبات و خواسته های جوانان و مساله شکاف نسلی از دهه ۷۰ مطرح شده اما تصویری که از جوان ساخته می شود این است که مهم ترین مساله زنان یا جوانان آزادی در پوشش است گفت: در همان دهه ۷۰ عمده پیمایشی که درباره آرزوی جوانان در میان دختران مجرد انجام شد مهم ترین مساله امر ازدواج بوده است. این خواسته جوان دیده نمی شود و زمینه های رسیدن به این خواسته که تأمین مسکن، اشتغال، درآمد و… فراهم نمی شود و در همان دهه کل مطالبات جوانان به موسیقی های زیر زمینی تقلیل پیدا می کند و خواسته اولیه که «ازدواج و تشکیل زندگی» بود، به حاشیه رانده می شود. در واقع سیاستگذاری اجتماعی به جای اینکه سمت تسهیل ازدواج، مسکن و اشتغال برود، عمده انرژی دولت اصلاحات صرف این می شود که برای روزنامه های رانتی خود هزینه کند و دائماً یکسری حرف های تکراری را پمپاژ نماید.

مهم ترین مطالبه معترضان «بهبود وضعیت اقتصادی» است

دکتر مهدیار ادامه داد: در اعتراضات اخیر مدام گفته می شود که خواسته معترضین سبک زندگی متفاوت است، براساس پیمایش هایی که ما انجام دادیم در حال حاضر مهم ترین مطالبه آنان اقتصادی است و می گفتند که ما تصویر روشنی برای زندگی نداریم و نمی توانیم در ایران صاحب خانه شویم. این دولت قبل بود که طرح مسکن مهر را یک قدم پیش نبردند و ادعا کردند که مسکن اجتماعی را راه اندازی خواهند کرد، ۸ سال گذشت و انباشتی ایجاد شده و پاسخ ندادند و این مساله خود را در یک اعتراض اجتماعی نشان می دهد. دولت قبل کل نظام حکمرانی را تعطیل و معطل برجام کرد، همه ظرفیت های منطقه ای را رها و معطل یک امر موهون شد و بعد هم شکست خورد و خودشان نیز معترف شدند. یک انباشتی از مسایل ایجاد کردید و امروز طلبکار هستید که آینده نا روشن است.

عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی افزود: در یک سال گذشته همین دولت با همه انتقاداتی که به آن داریم حداقل توانسته ۶ مساله را حل کند. به عنوان مثال مساله قطعی برق که در سال های گذشته شاهد آن بودیم، این دولت با تدبیر و تغییر ساعات کار ادارات این مساله را حل کرد. چرا در دولت قبل این مشکل حل نشد؟ ترافیک صبحگاهی امروز به نسبت سال های قبل وضعیت بهتری دارد. می خواهم بگویم که خیلی از مسایلی که داریم قابل حل است و این مسایل در یک دوره هشت ساله انباشت شده است.

تصویر سازی نادرست از حاکمیت آسیب زاست

دکتر مهدیار بیان کرد: آقای روحانی ساعت ۱۰ صبح به سر کار می آمد و خانم ابتکار معاون رییس جمهور در گفت‌وگویی با روزنامه اعتماد گفته بودند که چندین ماه است که موفق نمی شوند رییس جمهور را ببینند. آقای احمدی نژاد این مدل مدیریت را شکست، دولت احمدی نژاد موافق حضور زنان در ورزشگاه بود. اما اصلاح طلبان چه مواجهه ای با حضور زنان در ورزشگاه داشتند! با رأی مردم در سال ۸۸ چه کردند! در دوره شیوع کرونا آموزش و پرورش را به مدت دو سال تعطیل کردند در صورتی که هیچ جای دنیا این چنین اتفاقی نیفتاد. در انگلیس حاضر شدند تلفات کرونا بالا بماند ولی آموزش و پرورش را تعطیل نکنند ولی در ایران به دلیل مقاصد سیاسی و منفعت طلبانه، گوشی های همراه را به دست بچه ها با سنین مختلف دادند بدون اینکه زیرساخت های مناسب آن را فراهم کنند. می خواهم بگویم شکی نیست که مشکل وجود دارد، ولی این کلی گویی و تصویر سازی نادرست از حاکمیت آسیب زاست.

این جامعه شناس با اشاره به اینکه شکاف نسلی مفهوم واضحی است و به خاطر توسعه تکنولوژی و ارتباط بیشتر نسل جوان‌تر با آن باعث می شود که آنان ارزش ها و نگرش های متفاوتی داشته باشند و نوع دیگری فکر کنند که این امری بدیهی است، گفت: مساله این است که نحوه مواجهه ما چگونه است. در مطالعات درباره جوانان مفهوم شکاف نسلی شکل گرفت، آمریکایی ها به چگونگی حل این مساله فکر می کنند و با معضل دانستن این شکاف نسلی آن را به عنوان یک راهبرد در نظر می‌گیرند. یکی از مهم ترین راهبردهایی که در سیاست آموزشی آمریکا پیگیری می شود، مساله پیوند نسلی است. در جامعه ما یک بخشی از این شکاف نسلی که به خاطر حجم بالای تحولات رخ داده، غیر طبیعی است و باید برای از بین بردن آن راه‌حلی پیدا کنیم به جای اینکه به روی این موج سوار شویم و به هر سو برویم.

دکتر مهدیار ادامه داد: آمریکایی‌ها به جای طرح رسیدگی به مطالبات نسل جوان، یکی از مسایلی که پیگیری می کنند این است که ارتباط نسل های پایین را با نسل های بالا برقرار کنند. در واقع جالب است کسانی که این مفهوم را تولید کردند دنبال این هستند که چطور این نسل های جدید را به تجربیات نسل های قبل مرتبط کنند. کار علوم اجتماعی در ایران و گفتمان غالبی که آقای رحمانی به نوعی نماینده آن هستند، این است که ادبیاتی که در غرب تولید می شود را ترجمه کنند و نرمال جلوه دهند و اصلاً به این فکر نمی کنند که ما چطور باید با این مسایل مواجه شویم. در پژوهش هایی که در این سالها دیدم اصلاً به راهبردهایی که در غرب طرح شده و مکانیسم های اجتماعی که برای آن تدارک دیده شد، پرداخته نشده است. اصلاح طلبان برای مسایل و مشکلات مختلفی که در کشور وجود داشت نه تنها اقدام عملی نکردند بلکه همواره نوک پیکان را به سمت حاکمیت گرفتند در صورتی سالها همین جریان حاکمیت را در دست داشتند و در درون حاکمیت بودند و سیاستگذاری می کردند.

مشکل اصلی «صورت بندی» غیر واقعی از جامعه است

وی در ادامه نقدی بر مفهوم سازی از «آسیب های اجتماعی» وارد کرد و گفت: شورای عالی انقلاب فرهنگی که نسبت به آن نقدهایی وجود دارد ۴۰ سال است که تشکیل شده و هیچ ابزار حکمرانی تضمین شده ای ندارد. از سوی دیگر اصلاح طلبان زمانی که در حاکمیت بودند، شورای اجتماعی را راه اندازی کردند که ۱۱ هزار میلیارد تومان بودجه توزیع و آسیب های اجتماعی را به مددکاری اجتماعی تبدیل می‌کند و کانون های اصلی آسیب های اجتماعی را رها کردند. همین مساله را به حوزه های دیگر از جمله محیط زیست، فرهنگی، اجتماعی …. تعمیم دهید. در این میان از سوی اهالی علم و قلم که هم جریان با دولت اصلاحات بود، یک نقد یا اعتراضی علمی شاهد نبودیم. تأکید دارم که مشکل اصلی ما بر سر صورت بندی های مخشوش و مشوشی است که از دهه ۷۰ به جامعه داده می شود و این امکان را نمی دهد که ما حتی درباره مسایل و مشکلات فکر کنیم و به دنبال راه حل بنیادین باشیم. هر یک از ما (مسئولین، اساتید، سیاسیون و…) باید مسئولیت تصمیمات و عملکرد خود را بپذیرد و پاسخگو باشد، این غیر حرفه ای است که کم کاری های خود را نادیده بگیریم و مدام حاکمیت را مقصر جلوه دهیم.

دکتر رحمانی: در ساختار قدرت، یک مرکز غیرپاسخگو و غیرشفاف وجود دارد که باید واکاوی شود

در ادامه دکتر جبار رحمانی با بیان اینکه دوگانه سازی و جناحی سازی را صحیح نمی دانم گفت: این دوگانه سازی ها در مودبانه ترین حالت، ژورنالیستی است. حرف من این است که در ساختار قدرت، مرکزی وجود دارد که پاسخ گو و واضح نیست اما قدرت اصلی را در اختیار دارد و این مرکز باید مورد واکاوی قرار بگیرد.

وی افزود: اینکه من می گویم این منازعه می تواند به خشونت کشیده شود دلیل واضحی دارد؛ حدی از خشونت ابراز می شود و نشان می دهد خط قرمزی در این زمینه وجود ندارد. در آفریقا، اروپا و آمریکا مطالعاتی انجام شده که نشان می دهد دولت های مرکزی خطوط قرمزی دارند که حتی در صورت تخلف هم نمی توان از این خط قرمزها عبور کرد. اما در مواردی مثل کشته شدن یک بسیجی در کرج یا عکس آن کتک خوردن مردم از سمت نیروهای لباس شخصی این پرسش مطرح می شود که چه می شود که انسان ها از خط قرمز عدول می کنند؟ مهار این خشونت یک جا از دست خارج می شود.

وی با بیان اینکه جوانان تنگنای زندگی دارند افزود: چشم انداز شما در زندگی روزمره، آینده، کار، اقتصاد و امید به تحولات سیاسی تیره و تار است. میزان مهاجرت نشان دهنده این موضوع است. افرادی که از کشور خارج می شوند تصور می کنند زندگی بهتری در خارج از ایران دارند.

دکتر رحمانی تاکید کرد: وقتی واژه تنگنای زندگی را به کار می بریم نباید آن را به پوشش تقلیل دارد بلکه زندگی در مفهوم تام آن است. آدم ها حس خوبی ندارند.

حتی ناصرالدین شاه در برابر مردم خود مسئول بود

عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی ادامه داد: اگر همه جنبش های دهه های اخیر بر حق نبودند در نهادهای عمومی اعلام کنید و بگویید به این دلایل این خواسته جنبش ها توهم است. اگر نیز این جنبش ها بر حق بودند اعلام کنید. در کشور ما شخص می تواند در مقام یک وزیر به جامعه ایران خیانت کند اما مورد پیگیرد قانونی قرار نگیرد.

وی با بیان اینکه قدرت در ایران نه مهار دارد، نه آشکار است و نه مسئولیت پذیر، گفت: در زمان ناصرالدین شاه در یزد حاکم بدی بر مصدر امور بوده است. مردم می خواهند نزد شاه بروند و اعتراض کنند اما در برف و بوران گیر می کنند. در این نامه که در برج میلاد نگهداری می شود مردم نوشتنه اند اگر رعیت نمی خواهی بگو ما برویم یک جا مفلسی کنیم؛ ما رعیتیم و وظیفه تو مراقبت از ماست. با همه استبداد حتی ناصرالدین شاه در برابر مردم خود مسئول است.

رحمانی ادامه داد: اگر فردی بسیجی را می کشد دستگیر می شود باید از آن سمت کسی که مردم را می کشد هم دستگیر شود؛ اما می بینیم که چنین اتفاقی نمی افتد. به همین خاطر می گویم قدرت دارد مهار را از دست می دهد. در کوتاه مدت با سرکوب موفق می شود اما در بلند مدت موفق نخواهد بود.

امروز رویای ایرانی نداریم، کابوس ایرانی داریم

عضو هیات علمی پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی گفت: همه جای دنیا مردم رویا دارند؛ ما در ایران رویا نه تنها رویا نداریم بلکه کابوس داریم که ایران در حال نابودی است. رویا لزوما صادق نیست می تواند کاذب هم باشد اما حدی از واقعیت در آن هست. جامعه به چه زبانی به فریاد در بیاید که سازمان نهاد سیاسی که از یک سو می تواند اختیار کاربرد زور مشروع را داشته باشد و از سوی دیگر منابع اصلی کشور در دست اوست پاسخ گو نیست.

وی افزود: موافقم که بخش بزرگی از همسایه های ما دوست دارند ایران ویران شود، از روسیه که حضرت والای ماست تا چین و … هیچ کس خیر این مملکت را نمی خواهد و ما دچار تنهایی تاریخی هستیم. اگر ساکنان این نقشه گربه شکل نتوانند از خود دفاع کنند هیچ کس به ما خیری نمی رساند. می خواهد این کشور روسیه باشد می خواهد کشورهای غربی.

رحمانی ادامه داد: مساله اصلی این است که هر جامعه باید چشم اندازی داشته باشد و باید بتواند این چشم انداز را تثبیت کند. در حالی که ما چشم انداز زندگی را از اوقات فراغت گرفته تا رویای سیاسی، رویای اقتصادی و … داریم تیره و تار می کنیم. مدیریت حکمرانی جامعه در مقابل جامعه پاسخگو نیست و اگر جامعه از یک جا به این نتیجه برسد شروع به عصیان می کند.

اسطوره بنیادی در ایران ضحاک است

این مردم شناس با بیان اینکه برخلاف غرب که اسطوره بنیادی‌اش خدایان است، اسطوره بنیادی در ایران ضحاک است گفت: اگر این اسطوره فعال شود جامعه فارغ از آنکه حاکم چه کسی است او را نابود می کند و خشونت به هرقیمتی را به کار می برد. حتی ممکن است خطا کند و به سمت ویران کردن خود پیش برود.

وی با بیان اینکه جامعه به بن بست رسیده است گفت: شعارهایی که سر داده می شود خطرناک است. می کشم هر آنکه خواهرم کشت یعنی انتقام. این انسداد نسلی در حکمرانی است.

وی ادامه داد: آدم های علوم اجتماعی مثل دکتر کچویان و دکتر پارسانیا در هسته سخت حکمرانی و نهادهای کلیدی کشور مشغول هستند و حرف می زنند و اتفاقا از نظر علوم اجتماعی مسئولیت با آنهاست چرا که عملکرد دولت عمیق را موجه سازی کرده اند. اگر وضعیت به همین گونه ادامه پیدا کند از قشر تفکیک طلب تا کسی که بی عدالتی اقتصادی او را خفه می کند با هم متحد می شوند. به همین خاطر می گویم که کلیت جامعه درگیر چالش می شود و چشم انداز هم ندارد. چشم انداز را هم نباید به چند آمار سطحی از سبک زندگی و مصرف فرهنگی تقلیل داد. حس جامعه این است که چرخشی رخ نخواهد داد و این یعنی فعال شدن اسطوره بنیادی که به آن اشاره کردم.

دکتر مهدیار: در آنتن زنده ورود نهادهای امنیتی و نظامی را به فعالیت اقتصادی و مال سازی نقد کرده ام

در ادامه میثم مهدیار گفت: من در آنتن زنده تلویزیونی نهادهای نظامی و امنیتی و ورود آنها را به مال‌سازی، فعالیت‌های اقتصادی و تجاری نقد کرده ام و با کارگران در برابر سازمان خصوصی سازی شعار داده ام و هزینه داده ام.

وی با بیان طرح این سوال که نظام کارآمد بوده است یا نه؟ گفت: کارآمدی یک عدد نیست و باید در نسبت با شرایط سنجیده شود. اگر بخواهیم عامیانه صحبت کنیم وضعیت زندگی ما در طبقات مختلف نسبت به ۳۰ سال پیش بسیار پیشرفت کرده است اما با این حال احساس و انتظاراتمان نسبت به وضعیت مان مثبت نیست.

وی ادامه داد: جریان غالب علوم اجتماعی در رسانه ها تصویر ایران را در حوزه های مختلف، از اقتصاد گرفته تا سیاست، فارغ از فشارهای بیرونی می بیند. ما در دو سه سال ابتدایی انقلاب یک جامعه باز داشتیم که همه نوع حزب و روزنامه فعال بود. وقتی انتخابات مجلس اول به صورت آزاد برگزار شد و برخی گروه ها رای نیاوردند دست به اسلحه بردند و در صدد حذف نیروهای اصلی انقلاب برآمدند.

وی افزود: از آنجا بود که ما از یک طرف هم در جنگ با دشمن خارجی بودیم و هم تا سال ۶۷، ۱۷ هزار ترور خیابانی داشتیم. این باعث شد شرایط به شرایط امنیتی تبدیل شود. سپس مساله تحریم شروع می شود که امکان های حکمرانی را محدود می کند.

اصلاح طلبان به رهبری نامه نوشتند که جام زهر را بنوشیم

دکتر مهدیار با بیان اینکه باید این اعتماد به نفس را داشته باشیم که امکانات خودمان را فعال کنیم گفت: سال ۸۱ دولت، مجلس و شورای شهر دست یک گروه خاص بود. این ها بعد از حمله آمریکا به عراق به رهبری نامه نوشتند که بعدی نوبت ماست و باید جام زهر را دوباره بنوشیم.

عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ادامه داد: نسبت به فشارهایی که در حوزه امنیتی، سیاسی و رسانه ای به ما وارد بوده، کارآمد بوده ایم و توانسته ایم چارچوب کلی را حفظ کنیم. البته در این میان فشارها و تضادهایی هم رخ داده. مساله اینجاست که تضادها را مختص به ناکارآمدی نکنیم.

وی با بیان اینکه حاکمیت به جز دانشگاه راهی برای نخبه سازی ندارد گفت: دانشگاه چقدر با ارزش ها و انتظارات حاکمیت همراه است؟ قسمت عمده اساتید دانشگاه در حوزه علوم اجتماعی و انسانی چه نسبتی با ارزش های حاکمیت دارند؟ اتفاقا حاکمیت راه را باز گذاشته است و سال به سال حقوقشان را افزایش می دهد و فاصله حقوق اعضای هیات علمی که حاکمیت را قبول ندارد بسیار از یک کارگر زحمتکش بیشتر است.

مهدیار افزود: چیزی به نام حاکمیت وجود خارجی ندارد بلکه نیروهای متقابلی وجود دارند که همدیگر را خنثی می کنند و ما نمی توانیم آن را ببینیم.

وی با بیان اینکه یکپارچه دیدن دولت در ایران عامل اصلی انحراف رفتن تحلیل هاست افزود: نیروهای متضادی وجود دارند که قسمتی از آنها تحت تاثیر جریان های جهانی است و در مقابل نیروهایی قرار می گیرند که به دنبال مقاومت اند. اتفاقا حاکمیت رانت را به افرادی می دهد که دنبال عادی سازی هستند. قدرت دکتر کچویان که در شورای عالی انقلاب فرهنگی است در برابر شورای اجتماعی که از منتقدین تشکیل شده یک صدم هم نیست.

دکتر مهدیار افزود: حاکمیت در جایی که پذیرفته فضای باز سیاسی ایجاد کند شما دنبال رفیق بازی رفته اید. مثلا به مطبوعات یارانه داده و شما با یک تیم تعدادی روزنامه زنجیره ای راه انداخته و یک مساله بی ارزش را به بحران ملی تبدیل کرده اید. این جنس تحلیل ها تکراری است و از سال ۷۶ دائم بازتولید شده که «پدرسالاری است» و چیز جدیدی در دیده نمی شود.

فلان دختر خودش را پایین پرت می کند و به کشته تبدیل می شود!

عضو هیات علمی پژوهشکده فرهنگ و هنر اسلامی ادامه داد: جوانان ایران به چند استارتاپی که کارشان با اینترنت است محدود نیستند اما اینها چون در رسانه های اجتماعی حضور دارند صدایشان بلند است. اتفاقاتی که می افتد و چند صد رسانه ماهواره ای و اینترنتی پمپاژ خبری می کنند را نمی توانیم نادیده بگیریم.

وی با بیان اینکه کلان داده ها اکنون یک ابزار تغییر اجتماعی است گفت: ما ملت را به سمتی هول داده ایم که کلان داده های آن در دست افراد دیگری است و آنها می توانند کنترل کنند.

وی با طرح این ادعا که فلان دختر خودش را به پایین پرت کرده و به کشته تبدیل شده است گفت: چه کسانی این ها را تولید می کنند؟ قسمت عمده این خشونت که شما صحبت از آن می کنید را چه کسی ایجاد می کند؟

این نسل واقع بین است و نسبت به دهه شصتی ها با خود صادق تر است

در بخش سوم این برنامه، جبار رحمانی با تاکید بر آنکه نسل جدید زندگی را عادی می خواهد گفت: این نسل نه آرمان طلب انقلابی است و نه آرمان خواه ایدئولوژیک که بخواهد جهان را اصلاح کند، منطقه را آباد کند و استکبار را براندازد. این نسل واقع بین است و زندگی اش را کامل می خواهد و نسبت به دهه شصتی ها با خودش صادق تر است؛ ضمن اینکه این نسل تنبل‌تر است و برخلاف خانواده های دهه های قبل خیلی با کار عجین نشده است.

وی با اشاره به مورد جورج فلوید گفت: در این نظام از صدر تا ذیل نظام همه به جورج فلوید که مجرم بود و توسط پلیس کشته شد پرداختند. اما در همان سیستم استکبار مامور پلیسی که جورج فلوید را کشته بود محکوم شد چون قاعده بنیادی برای خشونت وجود دارد.

افرادی که در چهار راه ولیعصر بودند روز دیگر در نازی آباد تجمع کردند

دکتر مهدیار نیز در این بخش گفت: در آمریکا اگر احساس کنند فردی می خواهد خشونتی نشان دهد تیربارانش می کنند اما در اینجا شما این را نمی بینید. طرف با سرنج زده عده ای را ناکار کرده است اما هنوز دوستان مخالف برخورد با این دسته افرادند. این هم وزن کردن مسائل خطرناک است.

وی با بیان اینکه علوم اجتماعی باید بتواند بگوید احساس ما با واقعیات چقدر فاصله دارد گفت: چنین چیزی اتفاق نمی افتد و برای همین هرکسی که صدایش بیشتر باشد به جنبش اجتماعی تبدیل می شوند. به طوری که چند صد نفری که یک روز در چهارراه ولیعصر تجمع کرده بودند روز بعد در نازی آباد و یک روز دیگر شوش بودند.

در ادامه این مراسم کارشناسان به برخی از پرسش های حضار پاسخ دادند.

دکتر رحمانی در پاسخ به این پرسش که «در شرایط فعلی برای بررسی شناخت نسلی چه راهکاری وجود دارد؟» گفت: ما مجموعه داده هایی درمورد نسل های مختلف داریم و باید تحقیق کرد که در این مسیر چه روندی طی شده است. نکته دیگر اینکه علوم اجتماعی علل و عوامل تحولات اجتماعی را توضیح می دهد و ارایه راه حل کار ما نیست. از سوی دیگر راه حل های یک شبه جواب نمی دهد و باید از تجویز مُسکن های آنی و کلی دست برداریم. درد امروز جامعه ایران ریشه های طولانی دارد، بخشی به دولت ها و بخشی به ساختار حاکمیت بر می گردد و باید یک به یک این علل و عوامل را تحلیل کرد؛ اما به طور کلی معتقدم که شاه کلید این بحران این است که قدرت در ایران پاسخگو نیست و با یک مکانیسم توجیهی، مسئولیت کارهای خود را نمی پذیرد.

امروز راهکار این است که قاعده بازی اصلاح شود و قدرت در ایران پاسخگو شود، در آن صورت می توان درباره موضوعات مختلف به گفت وگو پرداخت و برای هر یک راه حل هایی به کار برد.

دکتر مهدیار در پاسخ به این پرسش که «ایرانیان با توجه به پیشینه قبلی خود انسان های قانون پذیری نیستند و قانون گریز یا استبدادی بوده اند، برای اجرای قانون مخصوصاً پایبندی نسل جدید به قانون، چه پیشنهاداتی دارید؟» گفت: این انگاره که ایرانیان قانون پذیر نیستند، تک رو، خشونت طلب، دروغگو، ریاکار و تنبل هستند، نوعی از بحران را ایجاد کرده است چرا که این انگاره ها در تصویرسازی و احساس ما از جامعه تأثیر داشته و دارد و در بسیاری از موارد این تأثیر منفی بوده و سبب شده که ما اعتماد به نفس خود را برای حل مسایل از دست بدهیم. در حال حاضر اعتماد به نفس ملی ما آسیب دیده است. تاریخ نشان می دهد در مواقعی که ما اعتماد به نفس ملی داشتیم، توانستیم جلوی دنیا بایستیم مثل ۸ سال دوران جنگ تحمیلی. اما متأسفانه امروز حاکمان، مدیران و جامعه اعتماد به نفس خود را از دست دادند و یک علت عمده آن این است که انگاره هایی ساخته شده مبنی بر اینکه «ما نمی توانیم» و «توانایی هیچ کاری را نداریم». تأکید دارم که باید این نگاه ها تغییر کند، در این صورت بر بسیاری از مشکلات فائق خواهیم آمد.


نظر شما :